امیر حسین کوچولو نفس ما

  سلام به امیرحسینم و دوستهای گلم....... .خیلی وقت بود پست خوشمزه نذاشته بودم.امیرحسینم خدا رو شکر من دیگه برای غذا خوردنت حرص نمیخورم! هر وقت دلت خواست بهت غذا میدم هر وقت هم نخواستی نمیدم! البته مدام بهت تعارف میکنم و خوراکی یا غذای مورد نظرو بهت نشون میدم .اگه دوست داشتی بخوری سرتو تکون میدی پایین یعنی بهم بده،اگر هم نخوای خیلی بامزه ظرفو کج میکنی و میگی نــــه.....یه روز خوب خوب تمام وعده ها رو میخوری یه روز فقط به خوردن صبحانه بسنده میکنی!...... .همچنان عاشق دنتی.وقتی تبلیغشو میبینی کلی ذوق میکنی و مدام میگی《دَ da》،تا چند وقت پیش هفته ای دو تا 3 تا میخوردی اما الان هر روز! فقط هم موزیشو میخوری،به بقیه طعم هاش لب نمیزنی، ج...

همه دنیای من ،نفس من،وجودم خوبی گلم؟.... وروجک مامان حسابی شیطون شدی و روز به روز شیرین تر میشی،و از همه مهمتررررر.دلم ضعف میره برای راه رفتن بامزه ت.وقتی توی پارک راه میری و خوشحالی،سیستم راه رفتنت خیلی فرق میکنه .... .جیگرمامان هرچی بزرگتر میشی کنترل کردنت خیلی سخت تر میشه،درکابینتها رو باز میکنی و هرچی توشونه پرت میکنی،دیروز هم انقدر با قاشق محکم کوبیدی به ظرف تا بلاخره شکوندیش! بعد هم با تعجب نگاهش میکردی و میخندیدی!.... .روزی هزار بار دستمو میکشی و میگی 《بیم》یعنی بریم!....دستمو میگیری و میبری تو آشپزخونه و بهم میفهمونی بهت آب بدم.بعدش هم لیوان آبو ازم میگیری و یخورده میخوری و بقیشو میریزی رو فرش!.......کلا روزگاری داریم باهات.... ...